دانلود رمان یک طبقه تا عشق از سحر سهرابی مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان یک طبقه تا عشق pdf از سحر سهرابی مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سحر سهرابی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان یک طبقه تا عشق

آنقدر به پای هم بمانیـد.

که‌وقتی از خـودتان پرسیـدیـد :

برایش چه کـاری انجام دادم ..

دلتان فریاد بزند.

مـیتـوانستم بروم اما تالحظه ی اخر.

تاوقتی که جان داشتم برایش تپیـدم ….

رمان پیشنهادی:دانلود رمان نت های هوس مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان یک طبقه تا عشق

روی تخت نشستم که در اتاقم باز شـد

مامان با دیـدنم سر ی از روی تأسف سر ی

تکـان داد و در حال ی که به سمت پردهها مـی رفت گفت:

مامان تـو که هنو حاضر نشـدی دختر

حوصله ندارم استادت دوباره زنگ بزنه خـونه ها.

از دنده چپ بلند شـده بودم اصال حوصله

جر و بحث نداشتم شونه ای باال انداختم و همانطور که از اتاق خارج مـیشـدم غر زدم

بره بم یره با این تای م کـالسش مردک

زبون نفهم صد دفعه بهش گفتم نزار این ساعت صبح.

با تموم شـدن حرفم به سرویس رسیـدم

صبر نکردم تا نصی حت های مامان رو

گوش بدم سریع وارد سرویس شـدم

و مشغول شستن دست و صورتم شـدم.

بعد از تمام شـدن کـارم ازسرویس خارج شـدم که با بابا رو برو شـدم به ساعتش ضربهای زد و گفت:

باباـ باز هم دیر کردی منم که نمـی تـونم برسونمت.

جیغی زدم و شکـایت کردم.

نه بابا من به خ یال اینکه شما منو مـی رسونی د دیر بیـدار شـدم.بابا دیگـه خ یلی دی ر بیـدار شـدی.

با لحنی التماس گونه گفتم:

وای بابا تـوروخدا صبر کن پنج دقـی قه ای حاضر مـیشم قول مـیـدم.

بابا سر ی تکون داد و من با دو از پلهها باال رفتم و وارد اتاقم شـدم.

سریع مانتـوی سورمه ای رنگم رو به همراه شلوار جین روشنم پوش یـدم و مقنعه…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

/ / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / /