دانلود رمان تاریک و روشن از فاطمه عبدالهی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تاریک و روشن pdf از فاطمه عبدالهی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فاطمه عبدالهی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/فانتزی

خلاصه رمان تاریک و روشن

ارمغان یک برخـورد، جامانده‌ای از نخستین نفس را به کـالبد بازمـی‌گرداند. تقلا بی‌ثمر است!

بصیرتی فرا انسانی مرز جنون و وهم را در هم مـی‌شکند و باورها را به سخره مـی‌گیرد.

دستان کوتاه شـده از دنیا به سمتش روی مـی‌آورند و مرد قصه را پای‌بند مـی‌کنند به این یاری!

در تکـاپو برای درک این دگردیسی، عشق جای خـود را باز مـی‌کند و روح‌ها

در هم دمـیـده مـی‌شوند. نفخ صور دیگری در راه است…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان رابطه پوشالی

قسمت اول رمان تاریک و روشن

صدای قدم‌هایی از تـه راهرو آمد. حواسم به راهرو جمع کردم، تماماً چشم و گوش شـد.

بازم همونی رو که چند روز پیش دیـدم رو دیـدم؛ امّا اون که فوت کرد، چطور ممکنه؟!

رو به حسام گفتم:

اون رو مـی‌بینی تـه راهرو؟

با تعجب نگـاهی بهم کرد و بعد نگـاهی به راهرو انداخت و گفت:

من چیزی نمـی‌بینم.

نگـاهی به راهروی طویل و سفیـد و بی‌روح بیمارستان کردم و گفتم:

نمـی‌بینی واقعا؟ اون یارو با لباس پاره که اون‌جا وایستاده رو نمـی‌بینی؟

با چشم‌های گرد، نگـاهم کرد و گفت:

دیوونه شـدی؟ من چیزی نمـی‌بینم.

با ترس نگـاهم رو بین حسام و اون آدم یا روح یا جن یا هرچی که هست، چرخـوندم.

سردرگم به حسام نگـاه کردم. حسام عصبی گفت:

مـی‌خـوای ایستگـا بگیری بگو دیگـه! محمد امشب اعصاب ندارم ها!

دستی تـوی موهاش کشیـد و عصبی نگـاهم کرد.

ترجیح دادم، ادامه ندم؛ چون قطعاّ فکر مـی‌کرد دیوونم و یک بلایی سرم مـی‌آورد

نصف شبی! پسر خـوبیه؛ ولی گـاهی سگ گـازش مـی‌گیره!

یعنی اون چی مـی‎تـونه باشـه؟

روح؟ اگـه روحه چرا فقط من مـی‌بینم؟ خیالاتی شـدم یا واقعیه؟ نکنه واقعاً دیوونه شـدم؟

سوالات تـوی …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

/ / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / /